شیطووووووون
سلااااااام بچه ها
بچه ها این فاطمه انقدر شلوغ می کنه ک ما باید یه کارایی ک نباید بکنیم می کنیم!
یادمه چند وقت پیش زنداییم بیرون بود و فاطمه پیش منو دختر خالم و خاله کوچیکم بود.فقطم ما خونه بودیم...هرچی این فاطمه شلوغ کرد ماهم پا به پاش شلوغ کردیم ولی اخرش خالم از دستش عصبانی شد!منو دختر خالمم خسته شدی بودیم!از بس که این فاطمه دنبالمون دویید!
و اخرش متاسفانه مجبور شدیم این بلا رو سرش بیاریم:
دیگه نزدیک بود زیر گازم روشن کنیم ولی فاطمه جون شانس اورد که مادر بزرگم رسید!
دلمممممممممممم براششششششششششش تنگییییییییییییییییییییییییییییییده!!!!!!!!!!!!!
دعا کنید زود تر امتحانام تموم بشه و بیان تهران...
دوستتون دارم
فلا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی